زیباترین سورپرایزخدابیا
اَعوذُ بِاللهِ مِن نَفسی فَعَدَت لِکُلِ حَولٍ لا اِلهَ اِلا الله وَ لِکُلِ هَمٍ وَغَمٍ ما شاءَ الله وَ لِکُلِ نِعمَت ٍاَلحَمدُلِلّه وَ لِکُلِ رَخاءٍ اَلشُّکرُ لِلّه وَ لِکُلّ عُجوبَه سُبحانَ الله وَ لِکُلِ غَمٍ اَستَغفرالله وَ لِکُلّ مُصیبَهٍ اِنّا لِلّه وَ اِنّا اِلیهِ الرّاجِعون وَ لِکُلّ ذیقٍ حَسبِیَ الله وَ لِکُلّ قَضاءٍ وَ قَدَر تَوَکّلتُ عَلَی الله وَ لِکُلّ عَدُوٍ اِعتَصَمتَ بِا لله وَ لِکُلّ طاعَهٍ وَ مَعصِیَهٍ لا حَولَ وَ لا قُوّه اِلّا بِالله العَلیّ العَظیم والحَمدُلله الّذِی جَعَلَنا مِنَ المُتَمَسّکینَ بِوِلایَه امیرالمومِنین وَ مَولَی الکَولین عَلّی بنِ اَبیطالِب علیه السلام وَ اَبنائِهِ المَعصُومین عَلَیهِمُ السّلام اَجمَعیِن وَ عَجّل فَرَجَهُم. ز جور و کینه و ظلم فلک فریاد یا مهدی؛ بیا مولا که شد کاخ ریا آباد یا مهدی؛ بساط ظلم و بی دینی کنون گسترده در دهر است ؛ به کام مومنان اینک عسل هم تلخ چون زهر است؛ خدای مهربان گویا که با نشکرها قهر است؛ نه بارانی؛ نه محصولی؛ نه آبی در چه و نهر است؛ یکی بی خانمان و آن یکی سلطان یک شهر است؛ هزاران درد بی درمان شده ایجاد یا مهدی؛ چه گویم دلبرا بر دل هزاران درد سنگین است؛ کنم من درد دل با تو که بر آلام تسکین است؛ عمل مرده ست در دنیا فقط سجاده رنگین است؛ به من روزی جوانی گفت آخراین چه آئین است؛ به دورم از مسلمانی اگر اسلامتان این است؛ گروهی ظاهرا شیعه به جشن عید شعبان اند؛ به ظاهر عاشق حیدر به باطن شمر و عثمان اند؛ مثال کوفیان اندر کمین راه مهمان اند؛ به کف آلات موسیقی سرود هجر می خوانند؛ بهانه گشته میلادش پسر دختر چه رقصان اند؛ به ظاهر شیعه اند آنها مترسک های شیطان اند؛ یکی با قدرتش گیرد ز مردم رشوه و صد باج؛ یکی عثمان صفت کرده ست بیت المال را تاراج؛ یکی در حسرت مشهد یکی هر ماه یک الحاج؛ به وقت ادعای دین مداری طوطی وراج؛ یکی از فقر شد در سیل جرم و صد گنه آماج؛ ز فرط فقر و بی چیزی خودش را می کند حراج؛ خجالت می کشم زین حرف اما با دلی مضطر؛ بگویم امر بر معروف گردد نهی از منکر؛ گروهی بی حیائی را به اوجش برده اند آخر؛ پسر از فرط آرایش شده زیباتر از دختر؛ ندارد غیرتی اصلا نه بر خواهر نه بر همسر؛ فقط بهر دو دم شوخی دهد صد فحش بر مادر ؛ همان مادر که جنت زیر پایش خوانده پیغمبر (ص)؛ شاعر: حاج فیاض حسنلو (عبدالمهدی)
Design By : Pars Skin |